دوران کودکی و مدرسه رفتنتان را به یاد دارید؟ خوشی های زندگی چقدر در آن دوران بیشتر بود… همان زمان که هر هفته به شوق فرا رسیدن زنگ ورزش ، روزهایمان را شب و شب هایمان را روز می کردیم و شوق بازی با توپ میکاسا در حیاط مدرسه دیوانه مان میکرد؛ یا زمانی که برای رفتن به اردو به هر دری میزدیم تا از والدینمان رضایت نامه بگیریم. اصلا چه خیال بافی ها و فانتزی هایی برای اردو رفتنمان داشتیم! از چندین روز قبل ، لحظه به لحظه ی زندگیمان با فکر کردن و برنامه ریزی اتفاقات آن روز می گذشت و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم؛ حداقل برای من اینطور بود! حتی زمان هایی پیش می آمد که با فکر کردن به آن می خواستم با تمام وجود فریاد بزنم! و چه صبحی بود آن صبح اردو! با شوقی وصف ناپذیر و انرژی فراوان ، زودتر از همیشه از خواب بلند میشدیم… 🙂

دوران کودکی و خوشی های زندگی
یادتان می آید در کودکیمان چه خوشی های کوچک اما به اندازه ی یک دنیا بزرگ داشتیم؟ و چه رویاهایی برای آینده مان داشتیم؟ با شوق فراوان با خانواده و دوستانمان راجع به آرزوهایمان سخن می گفتیم. می خواستیم خلبان بشویم و بر بلندای آسمان های دنیا پرواز کنیم… می خواستیم دکتری ماهر بشویم و جان انسان های کره ی زمین را نجات بدهیم… شاید هم آرزو می کردیم هنرمندی بشویم که تمام زیبایی های دنیا را به تصویر می کِشد و یا حتی فوتبالیستی که دنیا به مانندش را ندیده! آری ما می خواستیم بهترین خودمان باشیم…

رویاهای بزرگ کودکی و خوشی های زندگی
اما… کم کم بزرگ شدیم و آرزوهایمان روز به روز کوچک تر شد؛ تا جایی که اگر از بیشترمان بپرسند که چه آرزویی داری؟ ، نمی توانیم به آسانی جوابی بدهیم! باورتان میشود؟ مایی که گنجینه ی قلبمان پر از آرزوهای بزرگ و کوچک بود ، دیگر آرزویی نداریم. یا شاید حتی ، خوشی های زندگی را به کلی فراموش کرده ایم…
آرام آرام در لا به لای امواج زندگی غرق شدیم و تنها دست و پا زدیم برای زنده ماندن و نه زندگی کردن. اشتیاق و آرزوهایمان محدود شد به تمام کردن مدرسه ، تمام کردن دانشگاه ، یافتن شغلی پردرآمد ، خرید خانه ای بزرگ در مرکز شهر ، یا خرید ماشینی گران تر ، ساعتی لوکس تر و یا حتی در به در به دنبال عشق گشتیم و هر کدام را که بدست آوردیم ، باز هم خوشحال نبودیم! باز هم انگار چیزی کم داشتیم و دوباره به این چرخه ی بدست آوردن چیز های بزرگتر و گران تر ادامه دادیم ، به این امید که باعث خوشحال تر شدن ما شوند…
همیشه به دنبال مبارزه با دیگران بودیم. مبارزه با کسانی که تنها در بخش کوچکی از زندگیمان حضور داشتند. حسادت کردیم حتی به نزدیکترین افراد زندگیمان! گاهی دیگران را تحقیر کردیم تا خودمان را بالا بکشیم. چشم نداشتیم بهتر بودن دیگران را ببینیم و بار این همه نفرت را در دل خود و دیگران کاشتیم…
به جای اینکه حتی در بدترین شرایط زندگی ، بیاییم و دست کسی را بگیریم و به دیگران در مشکلاتشان کمک کنیم و حداقل زندگی کسی را آسان تر کنیم ، رویاهایشان را کوچک شمردیم ، آن ها را به تمسخر گرفتیم و با خودخواهی تمام به پیش رفتیم؛ ولی به سمت کجا…؟
اصلا برای چه به دنبال همه ی این گرانتر ها و بزرگتر ها هستیم؟ چرا می خواهیم همیشه پولدارترین و بهترین باشیم؟ آیا به نظرتان با بیشتر داشتن به آرامش می رسیم؟ آیا مسیر درستی را در حال طی کردن هستیم؟ این همه به درجات بالاتر رسیدیم و رشد کردیم و بزرگ شدیم ، درس یاد گرفتیم و مدرک گرفتیم و پول در آوردیم ، اما… لحظه ای درنگ کنیم و به خودمان بیاییم ، به صدای قلبمان گوش کنیم… آیا حال قلبمان خوب است؟ یا بهتر بگویم ، آیا ما خوشحالیم…؟
آیا ما واقعا زندگی می کنیم یا فقط زنده هستیم و برای بقا تلاش می کنیم؟ آیا هیچ گاه به حال درونت توجه کرده ای؟ آیا گاهی نشسته ای حال خودت را خوب کنی؟ شده فقط بخاطر حال دل خودت تصمیم بگیری به پیاده روی بروی و با تمام وجود در کوچه و پس کوچه های شهر قدم بزنی و نفسی تازه کنی؟ یا اینکه برای خودت گلی بخری تا خودت از تماشا و بوییدنش لذت ببری؟ آیا اصلا آخرین باری که به فکر خوشحالی خودت بودی را به یاد می آوری؟
در نهایت این حال قلبمان است که مهم است. هرچقدر هم که موفقیت و ثروت کسب کنی ، نمی توانی حال خوش دلت را از مال و ثروت یا جاه و مقام طلب کنی. منظورم این نیست که موفقیت یا ثروت بد است؛ نه هرگز! همه ی این ها کمالاتی هستند که هر کس بسته به سقف خواسته هایش میتواند به دنبالشان برود و دستاورد های مختلف کسب کند و چقدر هم کسب موفقیت و رسیدن به جایگاهی که قلبت برای آن می تپد زیباست…
حرف من این است که ما مجبور به انجام کاری نیستیم. اجباری در مانند دیگران بودن یا به دنبال مسیر دیگران بودن نیست. مسیر موفقیت هر شخص مخصوص خودش است و ما نیز نباید با چشم و هم چشمی و تقلید کورکورانه به دنبال بدست آوردن چیزهایی باشیم تا فقط از دیگران پیشی بگیریم و خود را بهتر از دیگران بدانیم.
مسیر موفقیت شما مانند اثر انگشتتان منحصر به فرد است!
اگر کاری داریم که خوشحالمان نمی کند ، یا مسیری را طی می کنیم که حال قلبمان را خوب نمی کند و حس خوبی در زندگی نداریم ، شاید وقت آن رسیده است که به زندگی مان نگاهی نقادانه بیاندازیم و یا حتی تصمیم بگیریم که مسیر متفاوتی را انتخاب کنیم. بیاییم و نقشه ی زندگیمان را طوری بچینیم که به معنای واقعی زندگی کنیم و از لحظه ها و خوشی های کوچک زندگیمان نهایت لذت را ببریم ، درست مانند دوران کودکی مان.
در نهایت ، بیایید بیشتر به این بیاندیشیم که واقعا چقدر زندگی در ما جریان دارد؟ چرا به هر بهانه ای می خواهیم جلوی خوشی های زندگی را بگیریم و از تمام لحظاتمان لذت نبریم؟ زندگی آنقدر کوتاه است که هر لحظه لذت نبردن از آن ، نتیجه ای جز حسرت ندارد. شاید باید بگذاریم زندگی تمام وکمال در رگ ها و وجودمان جاری شود… همین!
زندگی آنقدر کوتاه است که هر لحظه لذت نبردن از آن ، نتیجه ای جز حسرت ندارد. شاید باید بگذاریم زندگی تمام وکمال در رگ ها و وجودمان جاری شود… همین!
پارسا ولی زاده
پادکست مقاله ی خوشی های زندگی
پیشنهاد میکنم از طریق پلیر زیر ، پادکست زیبای مقاله ی خوشی های زندگی را هم گوش کنید.
پارسا ولی زاده عضوی از تیم رویایی حس
با خط ب خط این مقاله موهای تنم سیخ میشد،این نوشته ها مانند سوهان ذهن و روان انسان را صیقل میده و انگیزه رسیدن ب رویاهای کودکی در اعماق وجودمان تازگی و طراوت پیدا میکنه،تو مسیر رسیدن ب هدف ها خیلی مواقع خسته میشیم و گوش دادن ب این پادکست ها یعنی پرشدن انرژی و جانی دوباره.چن سال پیش باهاتون اشنا شدم ولی دیگ ب سایتتون سر نزدم و امروز بعد چن سال گذرم ب این سایت خورد،ب معنای حقیقی حس خوب رو احساس کردم،واقعا از همتون ممنونم.
سلام و درود.
من یه دانش آموزم و با خوندن این مغاله عالی واقعا اشکم درومد.
ولی یه چیز رو خوب میدونم و این عشق به یادگیریه که باعث میشه من با شوق برم درس ها رو بخونم.
بعضی از مردم کسب و کاری که به آن مشغول هستند و هر روز به سر کار میرن؛با شوق و علاقه به سمت شغلشون نمیرن و این خیلی بده.
حتی اگه شغلی دارید هم باید ازش لذت ببری و با شغلت یا تحصیلت یا هر چیز دیگه ای دوست باش و کاری که میکنی رو بیشتر بشناس و بیشتر و بیشتر بشناس.
باور کنید که شناخت یک چیز به صورت کامل خیلی سخت و زمان بره و شاید درک نکنید که چی نوشتم ولی ممکنه یه روز بهش پی ببرید.
حتی از سختی کشیدن هم لذت ببرید و پیش خودتون بگید حد اعقل از این بد تر نیست.
بزرگ تر شدی نظرت عوض میشه 🙂
عصرتون سرشار از شادی های تکرار نشدنی ، خیلی ممنون بابت متن های فوق العادتون 🌝 با آرزوی بهترین ها
چقدر زیبا بود،من رو یاد کودکیم انداخت،بسیار مقاله شیرینی بود …
سپاس از قلم زیبایتان💜
خواهش میکنم. خوشحالم که متنم باعث شد خاطرات خوش کودکی براتون تداعی بشه 🌺
امیدوارم از تک تک لحظات زندگی لذت ببرید🙂
کاش خودمون بزرگ میشدیم اما دلمون مثل همون موقع بچه میموند و بادبادک هوا میکرد … خیلی زیبا بود
هنوز هم میشه دلمون رو صاف کنیم و روحمون رو با کمی آرامش، تغذیه کنیم.
خوشحالم که براتون مفید بود🌺
بسیار عالی
ممنون از شما
خواهش میکنم
موفق باشید 🌺
بسیار قشنگ بود واقعا هر حرف و جمله اش به آدم یک حال دیگه میبخشد قلم شما همیشه پررنگ باد نویسنده عزیز..
خوشحالم که برایتان تاثیر گذار بود. ممنون از لطف شما 🌺
این متن باعث شد بفهمم دارم راهم رو درست میرم اره باید راهی رو رفت که حال دلت خوب باشه 😍 فهمیدم باید کاری رو انجام داد که خودت خوشحال باشی😍👌👌
سلام
از اینکه متنم برای شما ارزشمند واقع شد و توانست بهتون کمکی کنه و انگیزشی براتون باشه، خوشحالم. 🙂
امیدوارم دنیایی زیبا برای خودتون خلق کنید و از زندگیتون به تمام و کمال لذت ببرید. 🌺
وای چقد خوب بود این متن،روحمو ب پرواز در دوران کودکی دعوت کرد.
عالی بوووود 😍😍
سلام
خواهش میکنم. خوشحالم که متنم باعث ایجاد یک حس خوب در شما شد.🌺
نمی دانم درست یا غلط من هنوز درگیر آرزوهای بچگی ام هستم….
خیلی ها می گویند غیر منطقی است که با وضع فعلی کشور به دنبال خواسته ی واقعی ام بروم و این موضوع خیلی داره به من فشار میاره از طرفی راه رسیدن بهش خیلی دشوارتر از چیزیه که توی تصورات کودکی من بود
ولی مصمم تر شدم که رویا هایم را نگه دارم تا سالیان بعد واقعا آن ها را زندگی کنم و به حقیقت تبدیلش کنم
سلام
چه خوب که به دنبال دست یافتن به آرزوهای کودکی خود هستید. ملاک قرار دادن حرف دیگران در زندگی و توجه بیش از حد به حرف هایشان، میتواند مضر باشد و جلوی رسیدن به آرزوهایی که قلبمان برای رسیدن بهشان میتپد را بگیرد. مسیر رسیدن به آرزوها و اهداف هیچگاه آسان نبوده و نخواهد بود. سختی ها بخش غیر قابل اجتناب مسیر رسیدن به اهداف است.استمرار و مصمم بودن قطعا به شما در مسیر رسیدن به رویاها، کمکتان خواهد کرد.
برایتان بهترین ها را آرزومندیم. موفق باشید! 🌺
متن خیلی قشنگی بود، خسته نباشید و منو یاد شعر باز باران انداخت…
روزهای کودکی کو؟
کودک فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران
گردش یک روز دیرین…
پس چه شد دیگر کجا رفت؟
سلام
ممنون از شما بخاطر شعر زیبا و مرتبطی که برامون به یادگار گذاشتید🌺
قطعا لحظات ناب گذشته و کم سن و سال بودن رو برام یاداوری کرد … به زبان ساده دغدغه های بزرگ شدن و جدی زندگی کردن رو نشون داد ، بسیار زیبا و موثر
سلام
خوشحالم که براتون مفید واقع شد
سرزنده و موفق باشید🌺