سلام شما کاربر مهمان هستید :)
ثبت نام
ورود
سلام شما کاربر مهمان هستید :)
توهم توسعه و پیشرفت

توهم پیشرفت و توسعه عاملی که نمی گذارد از سر جایتان تکان بخورید!

تصمیم به هرکاری که می گرفتم ، جستجوی اول گوگلم آن تصمیم میشد! همه ی نتایجی که گوگل نشانم میداد را می دیدم. به زبان انگلیسی هم سرچ می کردم و مطالب روز دنیا را می خواندم. می خواستم کنکور بدهم ، تا یک ماه درگیر خرید کتاب بودم! بعد از خرید کتاب هم هر بار که هم دوره ای هایم را می دیدم به آنها می گفتم : شما از روی چه منبعی می خوانید؟ منابع مطالعاتی تان چیست؟ اگر منبع آنها از من متفاوت بود ، فکر می کردم یک جای کار می لَنگَد! می خواستم در دُویِ ماراتن چابهار شرکت کنم ، هر روز یک سری مطلب درمورد دُویِ ماراتن می خواندم ، ولی هیچوقت دوی ماراتن چابهار را شرکت نکردم! می خواستم کتاب بنویسم ، یاد گرفتم چطور از نرم افزار وُرد استفاده کنم ، ولی هیچوقت کتابی ننوشتم! میخواستم موفق باشم ، خوانده بودم که باید سحرخیز باشم ، خوانده بودم که باید تلاش کنم ، ولی هیچوقت گام قابل توجهی برای موفق شدن بر نداشتم! تصمیم گرفتم کد نویسی یاد بگیرم و برنامه نویسی کنم ، زبان برنامه نویسی مورد نظرم را انتخاب کردم ، کلی منبع مطالعاتی درمورد آن زبان خریدم ، ولی هیچوقت نتوانستم یاد بگیرم! می خواستم در دارالترجمه کار کنم و کتاب های زبان انگلیسی را ترجمه کنم ، کلی کتاب در مورد آنکه چگونه باید یک زبان دیگر را یاد بگیریم خواندم ، ولی هیچوقت نتوانستم در آنجا کار کنم و کتابی را ترجمه کنم! بله من توهم پیشرفت و توسعه داشتم ، عاملی زهرآگین که در این مقاله می خواهم درباره اش برایتان بنویسم.

 

توهم پیشرفت و توسعه

توهم پیشرفت و توسعه

 

میدانم خیلی از شما دوستان هم در زندگیتان خواسته اید به یک هدفی برسید ولی بیشتر از آنکه به آن هدف نزدیک شوید ، از آن دور شده اید! من هم مثل شما هستم ، همه مثل هم هستیم. به هر حال آدم خسته می شود از اینکه به سمت هدفی گام بردارد ولی حتی به آن هدف نزدیک هم نشود! با این اوضاع آدمی در نهایت از خودش ناامید میشود…

آدم های موفق، یک کاری انجام داده اند

در کتاب هایی که درمورد زندگی نامه افراد موفق می خواندم ، یک نکته به شدت نظرم را جلب کرده بود ، آنکه آدم های موفق بیشتر از آنکه مطالعه داشته باشند ، یک کاری را انجام داده اند! مثلا استیو جابز، اپل را ساخت ، از اپل به علت مدیریت نامناسبش بیرون انداختنش ، بعد شرکت نکست را ایجاد کرد ، بعد تیمشان از هم پاشید و بعد هم رفت به سمت پیکسار! این تازه یکی از هزاران هزار آدم موفقی است که برایتان مثال زدم  و به راحتی می توانم از صبح تا شب برایتان چنین آدم هایی را مثال بزنم!

می خواهم تعریف جدیدی از آدم های موفق را برایتان بگویم : انسان های موفق ، آدم هایی هستند که بیشتر از آنکه وهم و خیال پیشرفت آنها را اسیر کند ، تمام سعیشان را می کنند تا کاری انجام دهند؛ هر چند کوچک باشد. آنها اینگونه به سمت هدفشان حرکت می کنند.

 

می خواهم تعریف جدیدی از آدم های موفق را برایتان بگویم : انسان های موفق ، آدم هایی هستند که بیشتر از آنکه وهم و خیال پیشرفت آنها را اسیر کند ، تمام سعیشان را می کنند تا کاری انجام دهند؛ هر چند کوچک باشد. آنها اینگونه به سمت هدفشان حرکت می کنند.

حسام اسدی

 

نمی خواهم سرتان را با جملاتی مثل انجامش بده و حرکت کن و این جور جملات کلیشه ایی پر کنم ، چون میدانم که شما هم مثل من خسته اید از این جملاتی که تنها برای یک صدم ثانیه و یا کمتر باعث انگیزه می شوند ! قصد من این در این مقاله ی یک حس خوب این است که متوهم شدن در مورد پیشرفت و موفقیت را در زندگیتان کنار بگذارید.

 

توهم پیشرفت و توسعه

توهم پیشرفت و توسعه

 

همه ی ما آدم ها یک سری ترس هایی در زندگیمان داریم و یک سری فوبیاهایی را با خودمان دنبال می کنیم. بیشتر ما عادات و اخلاقیاتی شبیه بهم داریم. ما در خیلی چیز ها شبیه یکدیگر هستیم و یکی از شباهت های ما ، شباهت در وهم و خیال هایمان است. در واقع ما گاهی توهم خودآزاری داریم ، گاهی توهم شادزیستی داریم ، حتی گاهی توهم مرگ و… متاسفانه یکی از توهمات ناشیانه ی ما آدم ها ، توهم توسعه یا توهم پیشرفت است. حدس میزنم تا به حال اسمش را نشنیده اید ، نگران نباشید کامل برایتان توضیح می دهم.

در ابتدا معنای کلمه توهم را باید بدانیم

توهم یا تجسم خیال یعنی، شخص در رؤیایش ، تصورات ذهنی خودش را دارای حقیقت خارجی میداند. در صورتی که همین اعتقاد را در زمان بیداری نسبت به خیالات خودش پیدا کند ، به اصطلاح می گوییم فرد موردنظر توهم زده است! پس توهم یا تجسم خیال وقتی به وجود می آید که خیالات و تصورات جای ادراکات حسی را میگیرد.

برگردید به بند اول مقاله ، برایتان آدمی را تصویر سازی کردم که تصمیم های متفاوتی می گیرد ولی به هیچکدام نمیرسد و در آخر هم شکست میخورد؛ البته نمیدانم حتی واژه شکست برای این فرد مناسب است یا نه؟ چون این فرد اصلا گامی بر نداشته که بخواهد شکست بخورد! ما وقتی چنین آدم هایی را می بینیم ، در ذهنمان به خودمان می گوییم ، این آدم موفق نشد چون هیچ کاری برای آنچه می خواست، انجام نداد؛ ولی حقیقت این است که آن آدم کلی کتاب درمورد اهدافش مطالعه کرده بوده ، آن آدم کلی سایت های مختلف را زیر و رو کرده بود ، پس شما چطور می توانید بگویید که علت شکستش این است که کاری انجام نداده؟ ولی شما درست می گویید!

 

توهم پیشرفت و توسعه

توهم پیشرفت و توسعه

 

بگذارید با هم یک داستان سازی کنیم. داستان ما شامل دو شخصیت مجزا از هم است که هر دوی این شخصیت ها قصد دارند در کنکور سراسری شرکت کنند. شخصیت A ، این شخص با یک تحقیق درست به کتاب فروشی رفته و برحسب نیازش چند کتاب میخرد و بعد از خرید به خانه آمده و شروع به درس خواندن میکند. شخصیت B ، این شخص شروع میکند یک سری تحقیقات وسیع را انجام میدهد و بعد از مشخص شدن کتاب هایی که باید بخرد ، شروع به دیدن و شنیدن کلیپ ها و پادکست هایی درمورد چگونگی برنامه ریزی تحصیلی میکند؛ پس از آن یک هفته از زمان خودش را به یاد گرفتن چگونه مرور و جمع بندی کردن اختصاص می دهد و همینطور الی آخر… حال به نظر شما در نهایت کدام شخصیت می تواند به پیروزی برسد؟

یاد گرفته ایم بیشتر روی حواشی تمرکز کنیم

ما بیشتر از آنکه بر روی موضوع مورد نظرمان تمرکز کنیم ، یاد گرفته ایم بر حواشی آن موضوع تمرکز کنیم. اینکار باعث میشود در ذهنمان خودمان را گول بزنیم و توهم بزنیم که در حال پیشرفت و توسعه هستیم یا به عبارتی احساس کنیم ، که داریم کاری انجام می دهیم؛ با اینکه اصلا ما قدمی برنداشته ایم! ما فقط بیشتر یاد گرفته ایم چطور یک کاری را انجام دهیم ، اما اصلا آن کار را یکبار هم برای رضا خدا که شده ،‌ انجامش نداده ایم! ما دوست داریم لاغر شویم و حجم عضلاتمان زیاد شود ، اما تنها کاری که می کنیم ، دنبال یک رژیم مناسب بودن است؛ ما پش از آنکه تمام شرایط و ابزارها را آماده می کنیم ، هیچ حرکتی نمی کنیم!

 

توهم پیشرفت و توسعه

توهم پیشرفت و توسعه

 

مادامی که زمانتان را برای مدت بسیار زیادی بر روی حواشی اهدافتان می گذارید و به جای حرکت کردن ، بیشتر برنامه ریزی می کنید ، باعث می شوید که توهم پیشرفت شما را اسیر خود کند و گمان کنید که واقعا دارید کاری انجام می دهید و به سمت اهدافتان حرکت می کنید؛ اما این را بدانید که شما اصلا حرکتی نکرده اید و تنها اسیر وهم و خیال شده اید؛ وقتی هم که اسیر وَهم و خیال پیشرفت شوید ، آنوقت هر روز فکر می کنید که دارید به اهدافتان نزدیک تر می شوید؛ ولی در واقع اصلا قدمی بر نمی دارید! حال چاره چیست؟ چاره این است که حرکت کنید و انجامش بدهید و به جای یاد گرفتن اینکه چگونه قرار است در آینده با پستی ها و بلندی های مسیرتان روبرو شوید ، یاد بگیرید که شروع کنید و ادامه بدهید…

 

مادامی که زمانتان را برای مدت بسیار زیادی بر روی حواشی اهدافتان می گذارید و به جای حرکت کردن ، بیشتر برنامه ریزی می کنید ، باعث می شوید که توهم پیشرفت شما را اسیر خود کند و گمان کنید که واقعا دارید کاری انجام می دهید و به سمت اهدافتان حرکت می کنید؛ اما این را بدانید که شما اصلا حرکتی نکرده اید و تنها اسیر وهم و خیال شده اید؛ وقتی هم که اسیر وَهم و خیال پیشرفت شوید ، آنوقت هر روز فکر می کنید که دارید به اهدافتان نزدیک تر می شوید؛ ولی در واقع اصلا قدمی بر نمی دارید! حال چاره چیست؟ چاره این است که حرکت کنید و انجامش بدهید و به جای یاد گرفتن اینکه چگونه قرار است در آینده با پستی ها و بلندی های مسیرتان روبرو شوید ، یاد بگیرید که شروع کنید و ادامه بدهید…

حسام اسدی

 

عارضه خطرناک توهم پیشرفت و توسعه

توهم توسعه یا پیشرفت یک عارضه بزرگ هم به همراه دارد. در طولانی مدت در صورت عادت کردن به آن ، ما را وادار میکند که از یک شاخه به شاخه دیگر بپریم و این باعث میشود که ما اقیانوسی بشویم با عمقی حدود یک سانتی متر! حتما می دانید که در دنیای امروز تخصص حرف اول را میزند. البته که شما نباید فراموش کنید که باید خودتان را به اقیانوسی به عمق یک سانتی متر تبدیل کنید! اما در بعضی از قسمت های این اقیانوس ، لازم دارید که به عمق بیش از چندین متر برسید و به صورت کلی منظورم این است که شما باید متخصص بشوید.

 

توهم پیشرفت و توسعه

توهم پیشرفت و توسعه

 

اگر دیدید که برای یک تصمیم خود بیشتر از آنکه کار کنید ، دارید بیش از حد برنامه ریزی می کنید و راه های مختلف را یادداشت برداری می کنید ، بدانید که دارید راه را اشتباه می روید! اگر دیدید که یک هفته از تصمیمی که گرفته اید می گذرد ، ولی شما حتی یک قدم کوچک هم به هدفتان نزدیک نشده اید ، بدانید درگیر توهم پیشرفت شده اید! اگر دیدید بیشتر از آنکه سرشار از تجربه های فردی خودتان بشوید ، درگیر موضوعات حاشیه ای شده اید ، بدانید که متوهم شده اید! اگر دیدید که درمورد موضوع مورد نظرتان دیگر مطلبی از گوگل و یوتیوب نیست که ندیده باشید ، بدانید که یک جای کارتان می لَنگد و توهم پیشرفت و توسعه زده اید!

 

خلاصه کلام

الان دیگر باید به این موضوع رسیده باشید که یکی از مواردی که شما را از رسیدن به اهدفتان دور میکند ، همین توهم توسعه یا پیشرفت است. پس بار دیگر که تصمیمی در زندگیتان گرفتید ، سریعا شروع کنید به انجام دادن اولین کارهایی که برای رسیدن به اهدفتان باید انجام دهید. شما باید درس بخوانید ، درس بخوانید! باید ورزش کنید ، ورزش کنید! دنبال راه دیگری نگردید ، فقط انجامش بدهید و باز هم انجامش بدهید! اگر قرار باشد به مشکلی بر بخورید ، بگذارید در حین عمل به آن مشکل بَر بخورید و آن وقت به دنبال راه حلش بروید ، لازم نیست خودتان را زیاد درگیر پیش بینی قبلی کنید! بیایید تلاش کردن را یاد بگیرید نه انواع برنامه ریزی را…

در همین زمینه می توانید مقاله کاربردی درماندگی آموخته شده را بخوانید :

 

حسام اسدی عضوی از تیم رویایی حس

حتما بخوانید

  1. پلی لیست حس دانلود موزیک های بی کلام جادویی و درجه یک
  2. بک گراند انگیزشی موبایل دانلود زیباترین والپیپرهای انگیزشی موفقیت
  3. عکس نوشته انگیزشی دانلود ۶۸ عکس نوشته انگیزشی موفقیت (قسمت ششم)
  4. چه بر سر خوشی های زندگیمان آمد؟ رویاهایمان کجا رفتند؟ + پادکست
حسام اسدی

حسام یک عضو کوچک حِس میباشد که مطالعاتش به صورت حرفه ایی بر روی روانشناسی موفقیت می چرخد! او یک بدنساز نیمه حرفه ایی و یک بسکتبالیست حرفه ایست 🙂

30 نفر در این گفتگو شرکت کرده اند! نفر بعدی شما باشید...

ما با عشق پاسخ می دهیم چون می خواهیم جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم!
  1. فاطمه پاسخ

    سلام
    من یه دبیرستانی هستم و الان هم سال یازدهم رو طی میکنم.احساس میکنم اینکه بخوام جلوی حاشیه ها رو بگیرم خیلی سخته و قدرت مهار کردن افکار منفی رو ندارم…منظورم اینکه میتونم به خودم انگیزه بدم ولی وقتی افکار حاشیه ای سراغم میان انگار نمیتونم خودم رو از دستشون خلاص کنم.
    ازفکر فضای مجازی و دوستان گرفته تا ایده واسه انواع سرگرمی ها که یه دختر خلاق میتونه داشته باشه توی ذهن شلوغ پلوغم تا دلتون بخواد هست…انقد سر خودمو با این چیزا شلوغ میکنم که بعضی وقات سرم درد میگیره…
    ولی اصل قضیه اینه که بازده درسی من خیلییی کمتر از اون چیزیه که باید باشه😔
    با خوندن این مقاله فهمیدم که چیزی که مدت ها مانع من بوده همین افکارم بودن که فکر میکردم واسه همه عادین؟
    الان انقدر پشیمونم که نمیدونم چکار کنم؟اصلا واسه یه آدم توهمی مثل من امیدی هست؟
    اگه دیر بجنبم و خودم رو از این فکرا در نیارم که کنکورم از دستم میره😥

  2. ZaahraZaahra پاسخ

    خیلی ممنونم از شما
    حکایت شما حکایت اون آدم عزیزیه که کلمه به کلمه سخنش تاثیر میزاره
    سخت ترین کار دنیا هم همینه ، تاثیر روی آدما هر چند کم ، اما دستاورد بزرگیه …..
    چقدر خوبه که از این توانایی تون برای بهتر شدن آدما استفاده میکنید
    آقای اسدی جان شما یک خط می‌نویسید اما انقدر جذاب و انقدر تاثیر گذاره که میخوام چندین بار بخونم ، هر بار هم یک چیزی از دل حرفاتون بیرون میکشم …
    متاسفانه منم یک سالیه به این عامل مبتلا شدم و الان با این مقاله فهمیدم که قضیه از چه قراره
    مثلاً وقتی درس میخونم ذهنم خود به خود می‌ره به ۵ سال آینده ، البته تا حدودی تونستم کنترلش کنم اما کاملا نه ، انشالله با مقاله زیبای شما بتونم کنترلش کنم …
    دوستون دارم 🙂
    آقای اکبری عزیز خیلی ممنونم بخاطر تیم قوی و با استعداد شما
    آرزو میکنم موفقیتتون همیشه سیر صعودی داشته باشه ….

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام زهرا جان
      خیلی دیر شد که به پیام پر مهرت پاسخ بدهم و از این بابت عذر مرا بپذیر.
      خوشحال میشوم زمانی که ،آنچه مینویسم بر دل مینشیند و دقیقا همان چیزی که از مخاطب انتظار دارم را ، دریافت میکنم.
      آنچه از دل بر آید بی شک بر دل نشیند . امیدوارم که تنها بر دل ننشیند و بلند شوید و در راستای بدست آوردن تجربه های جدید و تغییرات بزرگ در زندگیتان آستین هایتان را بالا بزنید .
      حرف های کلیشه ایی برای انگیزه دادن و الهام بخشیدن زیاد میباشد که تنها کافی است در گوگل جستجو کنید success quote و یا … اما چیزی که در گوگل یافت نمیشود ، پشتکار است.
      پس ذهنتان را مدیریت کنید و فراموش نکنید که دنیا از آن کسی است که به بهترین شکل ممکن مستقل شود . استقلال عاطفی ، استقلال مالی و …
      برای بدست آوردن این استقلال تنها باید ، به مسیرتان هر طور که شده ادامه دهید ، استراحت کنید ، گاهی پیاده به مسیر ادامه دهید ، گاهی بدوید و گاهی ادامه مسیر را با تاکسی بروید ، هر طور شده بروید ، اما یک جا نایستید .
      هدف من از این مقاله این بود که به شما بفهمان متوهم نباشید و شما این را فهمیدید ، حال که میدانید ، تنها کافی است هر روز به خودتان یادآور شوید که باید ادامه بدهم و توهم پیشرفت را از سرم بیرون بیاندازم.
      باز هم از آنکه خیلی دیر پاسخ کامنتتان را دادم عذر میخواهم
      موفقیتتان را ببینم .
      موفق شوید.

  3. Fatemeh پاسخ

    سلام. من یه پشت کنکوری تجربی نظام قدیمم هستم،. امسالم ساله اخرمه و باید قبول بشم تا به هدف بچگیم ک پزشکی تهران بوده برسم. تو این ۳ سالی که پشت کنکور موندم خیلییی چیزا یاد گرفتم… . ۴ ماه الان مونده….ترازم پایین بوده…برنامه خوب مینویسم و حتی مشاورم دارم… اما.. ی روز خوبم ی روز بد… دیر از خاب بیدار میشم.. سال اولی ک پشت کنکور موندم صبحا ۵ بیدار بودم، اما الان ۹ صب بیدار میشم… اصلا حس های بد سراغم میاد و الکی گریه میکنم… و فکر می‌کنم باختمه… اما من فقط ۴ ماه فرصتشو دارم.. فکر کنم منم دچار توهم توسعه و پیشرفت شدمه… چیکار کنم که دیگه اینقدر رر فکر نکنم به آیندم؟!!. من باید قبول بشم.و میشم… اما ی جای کارم میلنگه و نمیدونم اونجا کجاست؟!.. چیکار کنم؟. خانوادم هم خیلی تحت فشارم میزارن… و منم شرمندشون نمیخام بشم… درسته تحت فشار م اما میخام ببینن موفقیتم رو.. من همیشه تو مدرسه جز بهترین ها بودم… ی چیزی ته دلم میگه قبول میشی.. اما عملکردم… 😣.. من ۱۹ سالمم بیشتر نیست.. چیکار کنم…
    مطالبتون هم عالی ان🌹

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام فاطمه جان
      اول از همه بهتون بگم که درود بر شما که برای رسیدن به رویایتان پافشاری میکنید و میجنگید.
      دوم اینکه من یک ایده ایی به شما میدهم در مورد اینکه صبحا که ۹ صبح بلند میشوید همان حس و حال ۵ صبح را داشته باشید ، ببینید عزیزم ساعت یک چیز قرار دادی است و البته این را قبول دارم که خیلی از ما آدم ها که تمام زندگیمان را بر روی زمان میچینیم ، ممکن است با از دست رفتن یک دقیقه از زندگیمان به کلی دست برداریم از ادامه دادن به مسیر ، خب حالا ایده من اینه که شما هر وقت که از خواب بلند شدی ، ساعتی که ساعتت و باهاش نگاه میکنی را بر روی ساعت ۵ بگذار و برنامه ات را انجام بده ، این کار برای آن است که از نظر ذهنی و روانی خودت را ارضا کنی و به مهم ترین قسمت که کار کردن و انجام دادن کاریست که به هدفت برسی ادامه بدی . و تلاش کن که صبح ها زود بلند شوی ، و میدانی فاطمه جان هر آدمی در بدنش یک سیستمی دارد به نام ساعت سیرکادین یا زیستی و این است که برای بدن ما تصمیم میگیرد که چه زمانی به خواب برود و بیدار شود و تغییر دادن آن نیاز به زمان دارد و یک عادت است که تو باید تغییر بدهی و برای تغییر دادن یک عادت ممکن است بیش از یک ماه نیاز به زمان داشته باشی و الان که در شرایطی هستی که هر دقیقه برایت با ارزش است ، به نظر من در موقعیت کنکور تنها بر روی آرامشت تمرکز کن و همون کاری که بهت گفتم را انجام بده و خودت را درگیر خواب و خوراک اینا نکن ، بر روی کارت تمرکز کن .
      سوم اینکه دختر جان تو شرمنده خانوادت نمیشی ، همین داشتن دغدغه برای پیشرفت ، خود نشانه یک آدم موفق و فعال است
      این را از من داشته باش ، اگر بدنت خسته باشه ، میتوانی با یک استراحت خودت را از خستگی در بیاوری اما اگر ذهنت را با فکر زیاد و فکر منفی خسته کنی ، شاید برای آنکه از این حالت خارج شوی نیاز پیدا میکنی به یک روانشناس و مشاور و آنکه کلا از مسیرت دور شوی ، پس این کار را انجام بده دختر ، بر روی مسیرت تمرکز کن ، نه به آخر راه نگاه کن ، نه بگذار افکار منفی دورت و پر کنن .
      حتما موفق میشی

  4. tina پاسخ

    سلام
    من یه کنکوری ام.
    همیشه جز شاگرد اول ها بودم و حتی المپیادی هستم.
    اما امسال دقیقا زمانی که مدت زیادی تا کنکور نمونده از همه چیز زده شدم.نسبت ب همه چیز بی تفاوت شدم.
    هدفی رو که حتی واسش جون میدادم رو الان حتی اصلا برام اهمیتی نداره.حدود ۶ ساله که کم و بیش واسش تلاش کردم و الان که دقیقا نزدیکم دارم همه چیو ول میکنم.
    چیکار کنم که از این حالت دربیام؟

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام تینا جان
      اول از همه ازت تشکر میکنم که انقدر خوب اومدی جلو و خیلی هم عالی
      دوم اینکه تینا عزیز ، همانطور که دست از تلاش برنداشتی و خودت را به سطح خوبی رساندی ، همانطور هم باید به خودت کمی استراحت بدهی ، کمی با خودت خلوت کن
      خودت را در آرامش قرار بده و باز به مسیر ادامه بده ، به هر حال اگر خودمان را یک ماشین هم تصور کنیم و در مسیر تهران به شیراز باشیم ، گاهی اوقات راننده ماشین خسته است و ماشین را در جایی پارک میکند و استراحت میکند ، گاهی ماشین بنزینش تمام میشود و باید به پمپ بنزین رفت ، پس تو هم الان به خودت یک استراحت هدیه بده و باز به راهت ادامه بده
      موفق باشی تینا جان

  5. NikooNikoo پاسخ

    سلام الان که این مقاله رو خوندم متوجه شدم که دچار توهم شدم من امسال کنکور دارم یه سال هم جهشی خوندم درس هام خوب بود و خوب هم درس می خوندم ولی امسال تراز هام توی ازمون های ازمایشی خیلی پایینه و تقریبا بیشرفتی در ازمون ها ندارم …
    همش احساس می کنم دارم خوب بیش می رم و وقت زیاد دارم برای همین زیاد تلاش نمی کنم
    نمی دونم توی این چند وقت باقی مونده می تونم به هدفم برسم یانه
    برادرم پزشک هستن
    وقتی درصد های ازمون هام رو که نگاه می کنه به طور خیلی تاسف بار بهم میگه اینطوری جایی قبول نمیشی …
    با این جملش خیلی به هم می ریزم و تقریبا هم ناامید شدم و نمی دونم باید چی کار کنم …
    میشه یکم راهنماییم کنین
    ممنون .

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام نیکو جان
      نیکو جان اول از همه میخوام یه چیزی بهت بگم ، هرگز به صحبت هایی که باعث میشه ناراحت و آزرده خاطر بشی توجه نکن .
      به هر حال مسیر سختی را انتخاب کردی و در این راه ، ممکنه گاهی وقت ها اُفت کنی و خیلی ها در همان زمان پیدایشان بشود و در چشمانت نگاه کنند و بگویند که به هیچ جا نمیرسی اما تو باید خودت را باور داشته باشی و تمام.
      ببین نیکو ، به غیر از تلاش کردن برای هدفت کار دیگری از دستت بر می آید ؟ به غیر از آنکه سخت تر تلاش کنی ، کار دیگری میتوانی انجام بدهی؟ پاسخ ، خیر میباشد ….
      پس تلاشت را بکن و بگذار که تلاشت نتیجه را مشخص کند ، نه حرف های دیگران …….
      موفق باشی نیکو جان

  6. AbolfazAbolfaz پاسخ

    عالی بود من همیشه این مشکل رو داشتم، بیشتر به حاشیه توجه میکردم تا به اصل موضوع
    میخواستم نکته برداری کنم، میرفتم دنبال ی خودکار ،چراغ مطالعه و…

  7. وسفه پاسخ

    سلام.من پشت کنکوریم همیشه سعیمو می کردم اما این سه سال اصلا تلاشی نمی کنم واز هیچی هم لذت نمی بریم تو ذهنم چند دقیقه بهش فکر می کنم وبعد یه عالمه فکر بیهوده می کنم و در آخر هیچ کاری نمی کنم انگار دنیا بی اهمیت شده در حالی که با شرایطم باید موفق بشم .چرا؟ کمکم کنید.ممنون.

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام وسفه
      تو نوشتی که پشت کنکوری و همیشه سعی ات را کرده ایی ، اما این سه سال اصلا تلاش نکرده ایی ، درون و بیرون خودت را جستجو و دلیل آنکه اصلا تلاش نمیکنی را پیدا کن ؟ خیلی زود این کار و بکن ، یا مسیرت اشتباهه ، یا هدفت و دوست نداری ، یا علاقه ایی دیگر به ادامه مسیر نداری ، تغییر بده هرچیزی که باعث اینطوری شدنت شده است .
      تو در ادامه نوشتی که باید موفق بشم میدونی ، هر روز میلیارد ها آدم به خودشون در درونشون میگن که باید موفق بشم ، اما آیا میشوند ؟ خدا میدونه 🙂
      ولی میدونی میلیون ها یا شاید کمتر آدمی هستند که هر روز به خودشان شاید نگویند که باید موفق بشوی اما بلند میشوند و برای موفق شدن تلاش میکنند.
      حرف هایی که الان بهت زدم جنبه برگشتن آرامش را بهت داره ، ببین عزیزم آرام باش و اگر باید که تغییری در زندگیت بدهی بدون هیچ ترسی این کار را انجام بده .
      فکر کردن زیاد ، مشکلات را زیادتر میکند. خودت را سرگرم هدفت بکن تا کمتر فکر بکنی ، به قولی : خودت را خسته کن تا فکر حوصله فکر کردن زیاد نداشته باشد ..
      اگر میبینی که چند سالی است که پشت سر هم داری به یک مشکل برمیخوری و نمیتوانی حلش کنی و اون مشکل باید حل بشود و تو توانایی حلش را نداری . حتما پیش یک مشاور یا حتی روانشناس برو . و بگذار که کمکت کنند. که بهتر و راحت تر به زندگی زیبایت ادامه بدهی.
      موفق باشی

  8. آیناز گمرکی طهران پاسخ

    من یه سوال دارم که خیلی ذهنم رو درگیر کرده … من امسال همونطور که گفتم کنکوریم و اصلا توی شرایط خوبی نیستم … از این نظر که توی کانون شرکت میکنم و ترازام به شدت پایینه … شاید خیلی باورش سخت باشه ولی من از راهنمایی خیلی خوب درس میخوندم و خوب بودم و هدفم این بود که پزشکی تهران قبول شم و دنبال تخصص مورد علاقم برم اما الان با این وضعیت که ۵ ماه بیشتر ندارم ،حتی نمیدونم رشته هایی مثل پرستاری رو هم قبول میشم یانه ؟ هی به خودم میگم که نه نامید نشو خدا بزرگه ولی فقط دارم وضعیت خودم رو کتمان میکنم … نمیدونم باید چیکار کنم؟؟؟ واقعا نمیدونم … کلا از همه چی افتادم

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      آیناز میدونی مشکل ما چیه ؟
      اینه که دقیقا میدونیم مشکلمان چیه ولی اصلا تصمیم نمیگیریم که برای یک بار هم که شده خودمان را تغییر بدهیم تا آینده مان تغییر کند و به آنچه که میخواهیم برسیم.
      کاری که بهت میگم را بکن ، هر عامل حواس پرتی که در اطرافت هست را از خودت دور کن . گوشی و هرچیز دیگه که باعث میشه نتوانی بر آنچه میخواهی تمرکز کنی.
      حتما محیطی که در آن هستی را تغییر بده و به جایی برو مثل کتابخانه و جایی دیگر . و آینا فقط درس بخوان .
      این حرف ها را هم از سرت بکش بیرون : من نمیدونم اصلا رتبه خوبی میارم یا نه ، اصلا پزشکی میارم ، پرستاری و غیره.
      آیناز فقط تلاش بکن و تلاش.
      در آخر نتایجی که بدست می آوری ، مهم نیست ، تلاشی که کرده ایی مهم است. پس تلاشت و به نحو احسنت بکن
      یه خاطره برایت تعریف کنم و کلامم را به پایان ببرم.
      یکی از دوستانم که الان استنفورده اینطوری که بهت میگم درس میخواند.
      همیشه به من میگفت که من شغلم درس خواندنه ، من مثل کارمند کنکور میمانم .
      ۸ صبح بلند میشد و ۶ عصر از کارش (درس خواندن برای کنکور) برمیگشت و ۶ به بعد هر کاری که میخواست را میکرد.
      میدونی آیناز از این خاطره برداشت اشتباهی نکنی ها دختر، بلندشی ۱۲ ساعت بخونی که دیگه از خستگی هلاک بشی.
      آرام آرام برو جلو ولی برو جلو ، فرصت را از دست نده و نایست .
      ببخشید زیاد شد .
      موفق باشی آیناز.

  9. آیناز گمرکی طهران پاسخ

    اقای اسدی … این متن دقیقا حال و احوال من کنکوری رو این روزا نشون میده که به شدت سردرگمم… خیلی جالبه که با خوندن مقاله شما به خوبی اینو یاد گرفتم که اینقدر دنبال اینکه چیکار کنم که برنامه ریزی کنم و بیش تر از عمل کردن ، مثل محقق ها فقط دنبال روش بگردم و هر روز فقط تصور رویام باشه که وقتم رو بگیره و اخرش هم بگم بیخیال دیگه نمیشه کاریش کرد ،باید بلند شم و فقط و فقط بخونم و به مشکلاتش فکر نکنم
    با اردات :آیناز *ممنونم ازشما

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام آیناز خانم
      بیشتر ما درگیر رویا پردازی میشویم و در واقع کاریش نمیشه کرد !
      البته میتوان از این رویا پردازی استفاده کرد که بیشتر پیشرفت کرد .
      میدونم که وقتی در مسیرت به دست انداز میرسی ، می ایستی و در خودت فرو میروی
      و فکر میکنی که آینده قرار است چه اتفاقی بیافتد .
      اما آیناز ، میدونی ، بهترین کار در این مواقع این است که از روی دست انداز رد شوی و مستقیم بروی.

  10. عارف پاسخ

    سلام میخواستم راهنماییم کنین الان من کلاس ۱۰ ام هستم و بیشتر وقتم رو برای درس می‌زارم ولی در طول روز یک ساعت اضافه میارم که اونم می‌زارم واسه ورزش الان نمیدونم چرا دیگه انگیزش رو ندارم بازم ورزش کنم همش یه چیزی انگار که داره میگه ولش کن مگه طی این دو سال چی شدی؟و هی تکرار می‌کنه و به اصطلاح تمرین زده شده دو هفته به خودم استراحت دادم ولی بازم درست نشد میخواستم برم سراغ کراتین و مکمل ولی خودم رو به سختی منصرف کردم چون که واسه سنم بده یه راهنماییم میکنین که الان چه کار کنم

    ممنون آقا حسام

    1. حسام اسدیحسام اسدی نویسنده پاسخ

      سلام عارف جان
      در کامنتت یه نکته ایی هست که نظرم و جلب کرد ، “همش یه چیزی انگار که داره میگه ولش کن مگه طی این دو سال چی شدی؟”
      بزار من به اون چیزی که در درونت هست یه چیزی بگم: مگر ما موفقیت یک شبه داریم ، مگر میشه مسیر ۱۰ ساله را ۲ ساله رفت ، بزار بهتر بهت بگم ، چرا اصلا ما انقدر از خودمان توقع داریم زود به یک نتیجه ایی برسیم ، مگر عارف کسی پشت سر ما گذاشته؟ به اون چیزی که در درونت بهت میگه تمرین کردن و ورزش و رها کن ، یک تو دهنی محکم بزن و بهش بگو من به راهم ادامه میدم تا از روز قبلم بهتر بشم .
      بزار یک سوالی ازت بپرسم عارف، آیا تو ، طی این ۲ سال که ورزش را شروع کرده ایی نسبت به دو سال قبل پیشرفتی نداشته ایی؟ بهتر از قبل نبوده ایی؟ حتما که بوده ایی.
      ببین عارف فراموش نکن که تو باید تلاش کنی هر روز بهتر از روز قبل باشی پس هر روز به یک موفقیت میرسی ولی موفقیت های بزرگ که تو توقع داری ،از مجموع همین موفقیت های کوچک هر روزه بدست می آید .
      نکته ایی دیگر که میخواهم بهت بگم ، کراتین و مکمل و هر ماده خوراکی که باعث میشه عملکردت بهتر شود ، برای خوردن این مواد بی جهت تصمیم نگیر ، برای تصمیم گیری این مواد باید حسابی تحقیق کنی و گاها در سنین شما اصلا پیشنهاد نمیشود.
      نکته ایی دیگر که میخواهم بهت بگم ، عارف بلد باش استراحت کنی و بعد بر روی کاری که داری برگردی و تمرکز کنی. خیلی ها در این شرایطی که overtraining میشوند یا همان به اصطلاح تمرین زده میشوند ، سریعا خودشان را فراموش میکنند و اصلا استراحت کردن را بلد نیستند. یاد بگیر به خودت استراحت درست و سالم بدهی و به مسیرت برگردی.
      در نهایت میخواهم ازت خواهشی بکنم ، خواهش میکنم توقع نداشته باش خیلی زود به نتیجه برسی ، به خودت یاد بده که هر روز بهتر از روز قبل بشوی ، همین و بس و مطمین باش در آینده خیلی زود به همان نتیجه ایی که میخواهی خواهی رسید.
      ببخشید زیاد شد.
      موفق باشی عارف جان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 5 =

mahyar akbari

آقای حِس...

همیشه دوست داشتم کسی وجود داشته باشد که هر وقت نااُمیدی به سراغم آمد ، من را به مسیر رسیدن به رویاهایم برگرداند. آن کَس را پیدا نکردم... یک حس خوب را ساختم... مهيار اکبری بنیان گذار یک حس خوب