باور داشتم که هر آنچه آنها می گویند درست است… اشتباه میکردم!

برای تغییر روحیه ام ، تصمیم گرفتم به یک مسافرت بروم ، به همه دوستانم پیام دادم ، تقریبا همه آن ها گفتند : نه نمی تونیم بیایم! فقط یک نفر دیگر باقی مانده بود که به او نگفته بودم! پیامی برایش فرستادم و قبول کرد ولی گفت : حسام بقیه بچه ها گفتن نه و نمییایم ، به نظرم چون بقیه بچه ها هم نیومدن ، بهتره نریم.

همانور که به پیامش نگاه می کردم ، یادم افتاد این جمله را قبلا هم از مادرم شنیده بودم و دقیقا پدرم هم یکبار نگذاشت کاری را انجام دهم. قریب به هزار بار این جمله را از افراد مختلف شنیده بودم! (منظورم جواب منفی «نه» دلیل اینکه دیگران هم گفته اند «نه» و به اصطلاح «نه» توی کار آوردن است) اما اینبار خیلی فرق میکرد ، دلم داشت برای رفتن از شهرمان پر می کشید و حسابی خسته شده بودم… واقعا دلم پوسیده بود ، باید مسافرتی میرفتم و ریکاوری میکردم.

رفتن به مسافرت

به دوستم گفتم : میدونی ، من اعتقادی به این جمله ندارم. در واقع تا همان لحظه به آن جمله معتقد بودم و بر باورم محکم ایستاده بودم ، اما در آن لحظه تصمیم گرفتم به حرف دلم گوش بدهم (البته میدانم این حرف هایی که می گویند به دلت گوش بده و انجامش بده را زیاد شنیده اید اما بیشتر وقت ها این دل لعنتی لال میشود و هیچی نمی گوید و ما می مانیم و قدرت بی نظیر منطق و عقلمان)

باورم را تغییر دادم آن هم در کسری از ثانیه! برایم یک حالت پوکر فیس 😐 گرفت و گفت : خب باشه بهت خبر میدم که قطعی میام یا نه. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم ، از مسافرت بی نظیرم برگشته ام! شاید برایتان سوال باشد که دوستم هم آمد یا نه؟ بله او هم آمد و یکی از بهترین سفرهایمان شد… 🙂

باور های مسخره که با آنها بزرگ شدیم!

میدانید قضیه چیست؟ قضیه این است که باور هایی که ما را با آن ها بزرگ کرده اند گاهی وقت ها بزرگترین عاملی محسوب میشوند که باعث زمین خوردنمان و حتی تلاش نکردنمان میشود. تمام وجود ما در کودکی شکل میگیرد و ما برای اصلاح خود در بزرگسالی حسابی به زحمت می افتیم و تغییر کردنمان به شدت سخت است.  باور و اعتقادات خوب است اما باید یک نکته را بلد باشید؛ آنهم اینکه باید بالغ بشوید! بگذارید شما را از ظلمات صحبت هایم با شرح دادن این جمله که بالغ بشوید ، در بیاورم!

یکی از ویژگی های آدم بالغ آن است که هرچیزی که باعث میشود آزار ببینند را سریعا کنار میگذارند. مولانا این آدم ها را کامل نام گذاری کرده؛ آدم هایی که به دنبال آن هستند که هر روز یک تغییری هر چند کوچک با روز قبل خودشان داشته باشند و روزی که در آن تغییری وجود نداشته باشد ، برای آنها منزجر کننده است!

بگذارید مثالی برایتان بزنم؛ وقتی قرار باشد که یک مرغ را بپزید و نوش جان بفرمایید ، چه کار می کنید؟ آیا پرهایش را در غذا می ریزید؟ مسلما نه ، آیا نوکش را می خورید؟ نه ، آیا ناخن هایش را می خورید؟ هرگز! می دانید قصد دارم به این برسم که اگر مرغ را همان باور هایمان در نظر بگیریم ، ما هم قرار نیست تمام جوانب باورمان را قبول داشته باشیم و به خودمان اجازه ندهیم که زیر سوال نبریمشان؛ اتفاقا باید اینکار را هر روز انجام بدهیم.

هشتگ #متعصب نباشید را همیشه یادتان بماند؛ که تعصب آتشیست بر هر آنچه می کارید! مگر قرار است تنها قیمت سکه و دلار را تحلیل کنید؟ خودتان را هم باید تحلیل کنید! کی هستید؟ اصلا چکار می کنید؟ باورهای موثر و مخربتان چیست؟ و… در جوامع پیشرفته بشری ، مردم ساعتی را به تراپیست اختصاص می دهند و در کنار آن فرد خودشان را رها می کنند. آنها شروع به صحبت کردن درباره ریشه مشکلاتشان می کنند که از نظر من ریشه بسیاری از مشکلات ما ، همان باور هایست که از کودکی ساخته شده اند…

بیشترین پیشرفت هایم از…

به شخصه تا به امروز ، بیشتر پیشرفت هایم ، بهترین و زیباترین تجربیات و خاطراتم ، آن زمان هایی است که همه گفتند : نه ، این کار را نکن! ولی من آن کار را کردم و بعدا به خاطر انجامش به خودم افتخار کردم! پس دوست من نترس از پا گذاشتن بر باورهایت ، پایت را بلند کن و محکم رویشان بگذار! تو رئیس خودت هستی؛ نه یک مشت تفکراتی که یک نفر یک روز از خواب بیدار شده و به آن نتیجه رسیده است که حقیقت محظ است و بعد از آن مثل بیماری واگیر دار بقیه را هم به آن مبتلا کرده! یکبار به دنیا آمده ایی و یکبار هم برای همیشه از این دنیا میروی! این جمله یکی از باورهای کنونی من است ، اگر می بینی با نظرت متفاوت است و منطقی نیست ، راحت باش و قبولش نکن ، همه چیز به خودت بستگی دارد ، همین!

بیشتر پیشرفت هایم ، بهترین و زیباترین تجربیات و خاطراتم ، آن زمان هایی است که همه گفتند : نه ، این کار را نکن! ولی من آن کار را کردم و بعدا به خاطر انجامش به خودم افتخار کردم! پس دوست من نترس از پا گذاشتن بر باورهایت ، پایت را بلند کن و محکم رویشان بگذار!

حسام اسدی

پس وقتی نداری که بنشینی و زندگیت را بر مبنای باور های دیگران بسازی ، می توانی به تجربیات و داستان های زندگی شان گوش بدهی ، اما فراموش نکن که در نهایت ، تو تصمیم گیرنده و مختار هستی که از آن چه برایت می گویند استفاده کنی یا نه. درست مانند همان مرغی که برایتان مثال زدم ، در درس هایی که از دیگران می شنوی ، آنچه به نظرت به کارت می آید را استخراج کن و هر آنچه را به نظرت کارساز نیست را رها کن و از همان گوشی که آمده است ، بیرونش بیاندازش!

راستی جا دارد بگویم که : احتمالا پا گذاشتن بر باورهای گذشته ، از کار کردن در معدن هم بریتان سخت تر باشد! شاید همین الان که دارید این مقاله را می خوانید ، باورتان در حال جنگیدن است که به شما ثابت کند حرف های من چرندیاتی بیش نیستند و در نهایت مانند ویروسی که دوست ندارد بدن بیمار را ترک کند ، هیچ باوری هم دوست ندارد مغز و وجود آدمی را ترک کند؛ اما تو بزرگ باش و بزرگ فکر کن!

اگر تاریخ را بررسی کنیم ، بیشترین رخدادهای بشری و اتفاقات بزرگ در سطح جهانی ، با یک باور درست شده اند. تاریخ پُر است از آدم هایی که به نام رهبر و پیشرو بزرگ شدند و آنها تنها یک توانایی داشتند ، توانایی کنترل مغز و اراده دیگران؛ آن هم تنها با در دست گرفتن باورهای آنها… خودت خوب میدانی منظورم چیست! تو اما حواست را جمع کن و نگاهت را گسترده کن و ببین که در این دنیا دقیقا چه میگذرد؟!

سخن پایانی

برای حرف پایانی دوست دارم از صمیم قلب بگویم : مطالعه کن ، تماشا کن ، تجربه کن ، ارتباط برقرار کن و بزرگ شو و باورهایت را بر اساس تمام کارهایی که تاکنون کرده ایی و دوست داری ازین به بعد بکنی بساز ، که این باورها ارزشمندتر از الماس هستند!

موفق باشی رفیق♥

حسام اسدی عضوی از تیم رویایی حس