همین ابتدای کار به این سوالات پاسخ «بله» یا «خیر» بدهید : آیا وقتی موفقیت بقیه را می بینیند ، ناراضی هستید؟! آیا باورتان این است که موفقیت شما به شکست خوردن رقیبتان بستگی دارد؟! آیا شما هم به نوعی به حسادت و چشم و هم چشمی دچار هستید اما به روی خودتان نمی آورید؟! اگر جوابتان به این دو سوال «بله» بود ، نیاز دارید تا انتهای این مقاله را بخوانید…
خودمانیم! هر آدمی در زندگی اش ، حداقل یک بار از پنجره «چشم و همچشمی» به موفقیت آدم های دور و برش نگاه کرده! شدیداً هم تمایل داشته که از نظر دارایی ، موقعیت و سایر جنبه ها مثل آنها باشد؛ کارایی که آن ها میکنند را انجام دهد ، جاهایی که آنها می روند را برود ، ماشینی که آنها سوار می شوند را سوار شود و خلاصه کلی از این بکنند و بروند و سوارشدن ها!
اگر بخواهم قالب ذهنی «چشم و همچشمی» را ملموس تر برایتان تعریف کنم ، میتوانم از کلمه «حسادت» استفاده کنم؛ که شامل نارضایتی و تمایل شدید به چیزهاییست که بقیه دارند ، آن هم به هر قیمتی که شده!
حسادت و چشم و همچشمی از کجا سرچشمه میگیرد؟
چه بپذیریم و چه نپذیریم ، این نگرشی گسترده است که نه تنها در کشورمان ، بلکه در سرتاسر این کره خاکی وجود دارد. به گذشته که برمیگردم ، میبینم از همان روزهایی که در قنداق بودم ، تا همین حالا که از آن دوران جان سالم به در برده ام! به من فهماندند که رقابت با دیگران بخشی جداناپذیر از زندگی من است. درست از همان روزهای بچگی در کلاس درس به من یاد دادند که ارزش خودم را نسبت به بقیه بسنجم! که اگر خدای نکرده در فلان درس ، سایر بچه ها نمرهی بهتری می گرفتند ، آنوقت من بدردنخور و تنبل و بی ارزش ارزیابی میشدم!
در مدرسه ، سیستم رتبهبندی می آید و در پایان سال معدلها را اعلام میکند. اگر بتوانی «شماره یک» را پشت سر بگذاری ، یعنی در کلاس خودت بهترین هستی. اگر «شماره یازده» را پشت سر بگذاری معنیش این است که ده دانش آموز دیگر از تو بهتر هستند؛ پس اگر می خواهی همیشه «شماره یک» باشی ، باید مطمئن شوی که بچههای دیگر «آخر بشوند» و درسشان را با کمترین نمره پاس کنند!
این قالب فکری در زندگی هم ادامه پیدا میکند. رئیس شرکت حتما باید اطمینان حاصل کند که کارمندانش را به عنوان برده حفظ میکند و خودش را میکُشد که مبادا زیردستانش به سطح دانش بیشتری از او برسند! این آقا یا خانم رئیس ، عمداً تلاش میکند تا کارمندانش را نادیده بگیرد و به اصطلاح روی زیاد به آنها نشان ندهد چون پررو می شوند! حتی بین دوستان و نزدیکانمان هم ممکن است این اتفاق بیفتذ. موفقیتهای ما همیشه در برابر موفقیتهای پسر همکار یا دختر همسایه ، پسر عمو یا دختر خاله» ، همسر فلانی و… سنجیده میشود؛ که مبادا از ما بهتر باشند!
حسادت چقدر برایمان هزینه دارد؟
اولاً : اگر به موفقیت شخص دیگری حسادت می کنیم ، به این معنیست که هرگز از چیزی که تاکنون بدست آورده ایم ، راضی نیستیم. واقعیت و قانون دنیا این است که اکثر اوقات ، همیشه کسی وجود دارد که در برخی زمینهها بهتر از ما عمل کرده باشد.
دوماً : اگر به موفقیت دیگران حسادت می کنیم ، به این معنیست که هیچ چشماندازی برای زندگی خودمان نداریم. به عبارتی ما کاری را انجام می دهیم ، فقط به این دلیل که فلانی این کار را انجام داده! پس از مدتی که به خودمان می آییم ، می بینیم کارهایی را انجام داده ایم که هیچ اولویتی در زندگی مان نداشته اند؛ بنابراین اگه دید روشنی برای زندگی خودمان داشته باشیم ، به دستاوردها و موفقیتهای دیگران هیچ اهمیتی نخواهیم داد؛ چون دقیقاً می دانیم کجا هستیم ، چرا آنجا هستیم ، باید به کجا برویم و برای رسیدن به آنجا چه کارهایی را باید انجام بدهیم.
سوماً : گاهی وجود حسادت در ما ، باعث میشود کاری به شدت غلط را بکنیم؛ یعنی سعی در فریب و مانع تراشی برای دیگران بکنیم و جلوی پیشرفتشان را بگیریم!
چهارماً : حسادت همان قدر که دشمن موفقیت ماست ، مثل خوره روح و روان ما رو از ریشه نابود میکند و انگیزه ما را برای پیشرفت به کلی منهدم میکند!
پنجماً : افراد حسود به جای اینکه انرژی خود را در زمینه موفقیت خودشان خرج کنند ، مدام به دنبال این هستند که زیر آب بقیه را بزنند ، اسرار زندگی دیگران را فاش کنند و به جای اینکه به فکر راههایی برای بهبود وضعیت خودشان باشند ، وقت ارزشمندشان را صرف فکر کردن برای دیگران خواهند کرد.
باور ذهنی شما کدام یک از موارد زیر است؟
وقتی صحبت از موفقیت و باورهای ذهنی در زندگی مان میشود ، سه مورد ذهنیت اساسی وجود دارد که ساختار ذهنی مان روی یکی از آنها بنا شده است :
- ذهنیت برد – باخت
- ذهنیت باخت – باخت
- ذهنیت برد -برد
بگذارید بیشتر برایتان توضیح بدهم…
افرادی که دارای ذهنیت برد – باخت هستند ، عادت دارند مدام خودشان را با بقیه مقایسه کنند. آنها معتقدند برای موفقیتشان ، دیگران باید شکست بخورند؛ متاسفانه از دید آنها این یعنی موفقیت!
آنهایی که دارای ذهنیت باخت – باخت هستند ، معتقدند که هرگز نمی توانند به چیزی با ارزش دست پیدا کنند؛ منفی بودن با گوشت ، پوست ، خون و استخوان این افراد آمیخته شده! هرگز سعی نکنید به چنین افرادی بگویید که شما برنامههای خوبی برای زندگی تان دارید؛ چون آنها فقط از شما انتقاد می کنند و به شما خواهند گفت که نمی توانید به خواسته هایتان در زندگی دست پیدا کنید.
دسته سوم انسان هایی با ذهنیت برد – برد هستند. آنها نه تنها معتقدند که موفقیت در دو قدمی شان است و نه باور دارند که موفقیت شان به شکست دیگران بستگی دارد؛ بر عکس معتقدند که موفقیت شان به موفقیت دیگران گره خورده! این افراد همان یک درصد آدمهای موفق دنیا را تشکیل می دهند.
این عبارات تاکیدی را تکرار کرده و به خاطر بسپارید
- من در زندگیام با دیدن موفقیت دیگران ، انگیزه میگیرم.
- من از موفقیت دیگران الهام میگیرم؛ همانگونه که زنبور عسل شهد را از گل میگیرد تا از آن عسل بسازد.
- زندگی من یک مسابقه تک نفره است. من مقصد ، مسیر ، محدودیت زمانی و جایزه را تعیین میکنم.
خلاصه مختصر و مفید از این مقاله
۱- همه ما در حال سبقت گرفتن از خودمان در مسیر خودمان به سمت هدف خودمان هستیم؛ حال چرا باید با کسی که در مسیر ما نیست رقابت کنیم؟
۲- «حسادت» و «چشم و همچشمی» عاداتی هستند که باید همیشه از آنها فرار کنیم؛ آنها مانند سایر عادات بد انرژی ، وقت ، خلاقیت ، شفافیت ذهن و اشتیاق ما به زندگی را می ربایند!
۳- ذهنیت برد – برد الگویی است که برای همه وجود دارد و موفقیت یک شخص به ضرر یا محرومیت دیگران از موفقیت نیست؛ این یک راه بهتر و هوشمندانه تر ، برای زندگی کردن است.
۴- اگر قرار است در زندگی موفق شوید و به شخصی که دوست دارید تبدیل شوید ، پس باید بدانید که به تنهایی به آنجا نخواهید رسید ، شما باید به دیگران کمک کنید تا موفق و بزرگ شوند.
۵- همه ما باید بر این باور باشیم که بزرگترین افراد همیشه کسانی هستند که به دیگران کمک میکنند.
دنیا به کامتان باشد…
حسین عابدینی عضوی از تیم رویایی حس
سلام خسته نباشید مطالبتان بسیار آموزنده بود از زحماتتون سپاسگزارم و ب لین نتیجه رسیدم که حسادت برعکس باعث دور شدنمون از خواستمونم میشه و در مقابلش تحسین کردنه که هم ارامش بیشتری رو میاره هم باعث تحقق خواسته ها میشه فقط یک سوالژ داشتم بسیار ممنون میشم از شما اگر جواب بنده رو بدید
من توضیحاتمو قبل از سوالم دادم که بگم میدونم کلا حسادت و جشم و هم جشمی چیز خوبی نیست من خودمم احساس میکنم کلا شاید از ۱۰۰ ۱۰درصد اینجوری باشم اما چیزی که روی مخمه و کاهی عصبانیم میکنه و باعث میشه حس حسادتم برانکیخته بشه راجب آدمهاژی هستند که بسیار فخر فروشن و هر کاری میکنند تا پیشرفت کنن اونم برای مثلا تو چشم بودن و جر دادن بقیه و ک ما فلانیم و بهمان
خوایتم بدونم نظر شما در باره این آدمها چیه و چجوری میشه موفقیت اینجور افراد رو تحسین کرد درحالی که از نیت و افکار پلید آنها آگاهی داری ؟
خیلی قشنگ بود مرسی.