آخرین باری که ترسیده اید را یادتان می آید؟ برای من که همین شب قبل اتفاق افتاد ، البته بگذارید نگویم که چرا ترسیدم! بگذریم… بدون شک همه ی ما در طول زندگی مان بارها و بارها ترسیده ایم! ترس یک احساس طبیعی و مفید است که امنیت ما را تامین می کند. ترس ، به انسان ها و موجودات زنده این امکان را میدهد تا خطر را شناسایی و سریعا نسبت به آن عکس العمل نشان دهند تا ایمن بمانند. ترس ما را در برابر خطرات مصون نگه میدارد ، اما گاهی اوقات این احساس طبیعی و مفید ، آنقدر در ذهن فرد ریشه می دواند که دست و پای او را در انجام هر کاری برای رسیدن به خواسته هایش می بندد ، بله ترس همانطور که می تواند کمکتان کند ایمن باشید می تواند فرصت های بسیاری را هم از شما بِرُبایَد! در این مقاله از یک حس خوب می خواهم راجب ترس های ناشناخته با شما صحبت کنم. اصلا ببینیم ترس های ناشناخته چه هستند ، چطور به وجود می آیند و همچنین چطور باید آن ها را از بین ببریم ، تا بتوانیم از فرصت هایی که در اختیارمان گذاشته شده نهایت استفاده را ببریم.
البته ترس انواع بسیاری دارد و ترس از ناشناخته ها که در این مقاله می خواهیم راجبش صحبت کنیم ، فقط یکی از آن هاست. برای مثال : ترس از مرگ ، ترس از ارتفاع ، ترس از سخنرانی ، ترس از حضور در اجتماع ، ترس از تاریکی ، ترس از قضاوت دیگران و…
همیچنین مقاله ای از سایت abc.net.au ، لیست ۱۰ ترس رایج مردم را آورده است که شاید خواندش برایتان جالب باشد. اگر دوست داشتید نگاهی بیندازید :
Phobias: The ten most common fears people hold
ما تاکنون بهای سنگینی بابت ترس هایمان پرداخته ایم! دیگر کافیست!
مهیار اکبری
منظور از ناشناخته ها کجاست؟
ناشناخته ها ، فرصت ها ، تجربه ها ، ایده ها ، مکان ها و به طور کلی چیزهای جدیدی هستند که ما هیچ اطلاعاتی راجب آن ها نداریم. تقریبا اکثر انسان ها از کشف ناشناخته ها هراس دارند و می ترسند با آن ها رو به رو شوند ، اما غافل از آنکه تمامی دستاوردها و پیشرفت های امروز بشر حاصل از تلاش انسان در درک همین ناشناخته ها بوده است. می توان گفت : ما مدیونِ پدیده های ناشناخته جهان هستیم! چون تاکنون درک اندکی از آن ها باعث شده است که زندگی مان بسیار راحت تر از قبل شود. پس مثل من تکرار کنید : ناشناخته ها مرسی! 🙂
ترس از ناشناخته ها چیست؟
احساسی است که هنگامی که شما قصد انجام کار جدیدی را دارید ، به سراغتان می آید. احتمالا باید جملاتی که در ادامه برایتان می نویسم را بارها توسط ذهنتان شنیده باشید! (اگر نشنیده اید بِراوُو! کارتان خیلی درست است!)
- اوه خدای من بیخیال! معلوم نیست چطور پیش برود…
- اگر نتوانم انجامش دهم چه؟
- اگر جواب منفی بدهد چه؟
- اگر تلاشم را بکنم اما در این آزمون نتیجه نگیرم چه؟
- جواب حرف مردم را چه بدهم؟
- نه! هر چه فکر میکنم این کار من نیست!
- بیخودی خودت را به دردسر نینداز!
- و…
وقتی این گونه جملات در ذهنتان رژه میروند ، یعنی درگیر عامل ناشناخته شده اید و زنگ خطر ذهنتان به صدا درآمده است! پس لازم است ایمن باشید و برای اینکه ایمن باشید ، نباید از محدوده آسایش خود بیرون بِجَهید! به همین دلیل بی خیالش می شوید… و این فرایند بارها و بارها برای تجربه ها و فرصت های جدیدی که شاید بتوانند زندگی تان را تغییر دهند اتفاق می افتد… افسوس…
در واقع شما دست به کار نمی شوید و فرصت های جدید را از دست می دهید به این دلیل که مطمئن نیستید کارها چگونه پیش میرود. زمانی هم که افراد نمی دانند کارها چگونه پیش میرود و چه اتفاقی در آینده انتظارشان را میکِشد ، تصمیم به اهمال کاری و بستن در به روی فرصت های جدید زندگی شان می گیرند ، با این توجیه که در آینده نزدیک شرایطم رو به راه خواهد شد ، آن موقع حتما به سراغش می روم و انجامش میدهم. آینده نزدیک می تواند ، شنبه بعدی… ماه بعدی… سال بعدی… (متاسفانه یا خوشبختانه ما یک زندگی داریم و این افراد نمی توانند بگویند از زندگی بعدی! در غیر اینصورت به شما اطمینان میدهم اینکار را هم می کردند. شک نکنید!) باشد. آن ها کار را به تعویق می اندازند. متاسفانه اگر جز این دسته از افراد هستید ، حامل خبر بدی برایتان هستم! لطفا خودتان را خسته نکنید! آن روز بهتر که شرایطتتان ایده آل باشد ، هرگز فرا نخواهد رسید!
چه بسیار فرصت ها و موفقیت هایی که به خاطر ترس از ناشناخته ها سوزانه نشده است! به گورستان ها نگاه کنید! آنها مَملو از انسان هایی هستند که ترسیدند وارد ناشناخته هایشان شوند! خب چه اتفاقی افتاد؟ با آن همه ایده و استعدادهای فوق العاده شان دَفن شدند! نگذارید این اتفاق برای شما هم تکرار شود و فقط لحظه ای پیش خودتان فکر کنید که اگر در گذشته از رویارویی با ناشناخته ها هراس نداشتید و واردشان می شدید زندگی کنونی تان چگونه بود؟
مهیار اکبری
دلیل اصلی به وجود آمدن ترس از ناشناخته ها چیست؟
می توان گفت دلیل اصلی ترس از ناشناخته ها عدم آگاهی و در برخی موارد ، عدم مهارت است. به مثال های زیر توجه کنید :
مثال ۱ عدم آگاهی : فردی را در نظر بگیرید که از تاریکی اتاق می ترسد. این فرد می پندارد چیزهایی در اتاق وجود دارند که او را زیر نظر می گیرند و قصد آسیب رساندن به او را دارند. خب شما به راحتی می توانید با روشن کردن چراغ و آگاه کردن فرد از اینکه در این اتاق چیزی جز وسایل و… وجود ندارد این ترس را از بین بیرید یا دست کم کمرنگش کنید.
مثال ۲ عدم مهارت : علی به زبان انگلیسی علاقه فراوانی دارد. او در حال حاضر هیچ دانشی در زمینه مکالمه زبان انگلیسی ندارد. به دلیل علاقه زیادش تصمیم می گیرد در همایشی مربوط به این رشته شرکت کند که حضار آن انگلیسی صحبت میکنند. علی فکر میکند نمی تواند مانند آنها باشد! او اشتباه میکند! در واقع تنها فرق علی با افراد دیگر این است که وقتی برای یادگیری این مهارت نگذاشته است و با گذاشتن وقت مناسب برای یادگیری این مهارت به راحتی می تواند مانند سایرین انگلیسی صحبت کند ، حتی بهتر از آن ها!
بهتر است به سراغ راهکار ها و تمرینات برویم ، اما قبل از آن میخواهم بینید هر انتخابی دستاوردهای خاص خودش را دارد.
اگر تصمیم بگیرید کماکان از ناشناخته ها بترسید و به آنها ورود نکنید چه دستاوردهایی در انتظارتان است؟
- حالت موجودتان را حفظ میکنید.
- هیچ ریسکی در کار نخواهد بود و شما ایمن هستید.
- اضطراب و استرس کمتری خواهید داشت.
- موفقیت چندانی دست گیرتان نخواهد شد.
- دستاوردهای معمولی خواهید داشت.
- یک انسان معمولی با یک زندگی معمولی آبرومند خواهید بود.
- و…
حال اگر تصمیم بگیرید ناشناخته ها را درک کنید و ترس را کنار بگذارید چه دستاوردهایی خواهید داشت؟
- احتمالا کمی اضطراب و ترس همراهتان خواهد بود که جای نگرانی نیست و موقتی هستند.
- ممکن است نیاز به انعطاف پذیری و وفق دادن خودتان با چالش هایی اتفاقی باشید که همین چالش ها در نهایت قوی ترتان میکند.
- خواهید دید ترستان از ناشناخته ها کاملا بیهوده بوده است.
- از همان فرصتی که سایرین ترسیدند شما استفاده می کنید و زندگی تان را تغییر می دهید.
- دیگران از موفقیت و پیشرفت هایتان در شگفت خواهند بود و وِردِ زبانشان شانسش خوب بوده است. اما شما در دلتان به آن ها خواهید خندید!
- دیگر زندگی مثل قبل نخواهد بود و شما نسخه ی بهتری از خودتان ساخته اید!
- و…
راهکارهای از بین بردن ترس از ناشناخته ها
شما پیشگو نیستید!
شما چطور می توانید قبل از انجام کاری که هنوز شروعش نکرده اید بگویید انجام شدنی نیست و در آن شکست خواهید خورد؟ به نظرتان شکست خوردن قبل از عمل کردن بهتر است یا بعد از عمل کردن؟ لطفا مثل جادوگران فوتبال نتیجه را پیش بینی نکنید. در این مورد خاص بهتر است نتیجه را واگذار کنید! همیشه به خودتان یادآوری کنید امکان ندارد بتوانید قبل از شروع کاری شکستش را پیش بینی کنید! اگر اینکار را می کنید که پاک باخته اید!
آگاهی و مهارت کسب کنید.
در مورد چیزی که از آن ترس دارید ، آگاهی و مهارت کسب کنید. خواهید دید بسیار راحت تر می توانید واردش شوید. به دو مثالی که در پاراگراف دلیل اصلی به وجود آمدن ترس از ناشناخته ها برایتان نوشته ام برگردید.
ناشناخته ها سایه ای بیش نیستند!
تا به حال با دستانتان بر روی دیوار سایه درست کرده اید؟ حتما امتحانش کنید. هر چه فاصله شما از دیوار بیشتر باشد سایه تان بزرگتر و هولناک تر به نظر میرسد. کافیست به دیوار نزدیک شوید ، خواهید دید که آن سایه هولناک تبدیل به اندازه دستتان میشود. ناشناخته ها هم همینطور هستند. وقتی از دور به ان ها نگاه میکنید هولناک به نظر می رسند. اما رفته رفته که به آنها نزدیک میشوید. کوچکتر و در نهایت ناپدید میشوند.
با ذهن شگفت انگیزتان صحبت کنید!
بله ذهن شما هم نیاز به صحبت دارد! چرا نادیده اش می گیرید؟! او همیشه محافظه کار است و دوست دارد از شما محافظت کند. شما باید با صحبت کردنتان قانعش کنید. باید آگاهاش کنید که این تغییر به نفعتان است. دقیقا همانند دختر بچه ای که با تمام وجودش پدر و مادرش را برای خرید اسباب بازی جدید قانع میکند و موفق هم میشود! شما هم میتوانید ذهنتان را قانع کنید.
مثل آب روان باشید…
آب را می بینید که چقدر شگفت انگیز است؟ در هر ظرفی ریخته شود ، شکل همان در می آید. از کوچکترین روزنه ها عبور میکند ، سنگهای غول پیکر را می تراشد و حتی گاهی اوقات با نفوذش به موانعی مثل دیوارها باعث نَم زدن آن ها می شود. شما هم تصمیم بگیرید مثل آب روان باشید. یادتان باشد انسان می تواند با هر شرایطی خو بگیرد. این را هم از من داشته باشید : هر اتفاقی هم که بیفتد ، شما توانایی انعطاف پذیری و وفق دادن خودتان با آن را خواهید داشت. بله شما بسیار توانمند تر از آنی هستید که می اندیشید! پس لازم نیست نگران نباشید… آرام و روان وارد دل ناشناخته ها شوید… خواهید دید که ترس از آن ها نابود خواهد شد!
به زندگی تان فِلَش بَک بزنید!
لحظه ای را در زندگی تان به خاطر آورید که وارد یک ناشناخته شده اید و آن را به یک شناخته شده تبدیل کرده اید ، که این تبدیل واحد برایتان منفعت های فراوانی را رقم زده است. خوب فکر کنید… حتما برایتان اتفاق افتاده است. به آن لحظه ، دستاوردش و احساستان پس از مقابله با آن ناشناخته فکر کنید…
و در نهایت بیخیالش! انجامش دهید!
زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهید از انجام کارهایی که موفقتان میکند طفره بروید! همین امروز قبل از اینکه این مقاله را برایتان بنوسیم با یک اپلیکیشن عکسم را به نسخه پیری ام تبدیل کردم! وقتی تصویرم را دیدم جا خوردم! (فکر میکنم متوجه دلیل ترسم در ابتدای مقاله شدید!) زندگی یکبار است پس بیخیالش! بترسید و اقدام کنید چون یا موفق می شوید که در آن صورت خوش به حالتان میشود و یا شکست می خورید و تجربه ی جدیدی یاد می گیرید و بعدا خوش به حالتان میشود! پس در هر صورت اگر اقدام کنید خوش به حالتان میشود! 🙂
خلاصه کلام :
ناشناخته ها ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسند اما دقیقا همان فرصت هایی هستند که در صورت استفاده از آن ها می توانید زندگی تان را تغییر دهید. پس از شما می خواهم به استقبال ناشناخته ها بروید و آن ها را بیآغوشید! حال سوالم از شما اینست که ناشناخته بعدی در زندگی شما چیست؟ بهتر است هر چه زودتر آن را پیدا کرده ، در آغوش بگیرید و به خودتان ایمان داشته باشید که تبدیل به فرصتش می کنید.
ناشناخته ها ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسند اما دقیقا همان فرصت هایی هستند که در صورت استفاده از آن ها می توانید زندگی تان را تغییر دهید. پس از شما می خواهم به استقبال ناشناخته ها بروید و آن ها را بیآغوشید!
مهیار اکبری
در پایان توصیه میکنم یکبار دیگر این مطلب را از ابتدا بخوانید! موضوع مهمیست که اکثر افراد از آن با خبر نیستند و درصد کمی هم که خبر دارند ، فراموشش میکنند و در دام ترس می افتند ، اما شما که مثل آنها نخواهید بود! مگر نه؟
بدرخشید… خدانگهدارتان… 🙂
سلام
خیلی عالی بود واقعا.
من امروز متوجه شدم که دلیل خیلی از چیزهایی که میتونستم داشته باشم اما ندارم، همین ترس ناخوداگاهم از ناشناخته هاست. ذهنم ترجیح میده در همین ارامش هرچند با شادی کم بمونه اما وارد محدوده ی خطر که پر از استرس و اضطراب و مه و ناشناخته س نشه. ترجیح میده یه مقدار از زندگیم ناراضی باشم تا اینکه در ترس و اضطراب پیش برم و ریسک کنم .. من زندگی خیلی خیلی معمولی و بدون هیچ چالش و دستاورد چشمگیری دارم. و همیشه فکر میکردم چرا اینجوریه. چرا برخلاف میل بسیار شدیدم اما اون کار عالی که میخوام جور نمیشه، چرا با وجود شخصیت پخته و اماده م اون رابطه عالی که میخوام پیش نمیاد، چرا برخلاف میل بی حد و حصرم به استقلال، باز هم نمیتونم مستقل شم.. و امروز دیدم دلیل همه ی اینا ترس من از شرایط جدیده. من حتی از رابطه ی خوب و موندگار و همه چی تموم هم میترسم. از شغل عالی هم میترسم! چون همه ی اینا برای من جدیده. همه ی اینا نیاز به ریسک داره. همه ی اینا نیاز به پرداخت بها داره. اما ذهن من ترجیح میده من هیچ کدوم ازینا رو نداشته باشم و بهایی ام ندم و همینطوری معمولی بگذرونم.. ذهنم متوجه نیست که از دل همین ناشناخته ها، بزرگ ترین خواسته ها و ارزوهای من تحقق پیدا میکنه..
اما من امروز به این ترسم آگاه شدم و دیگه ولش نمیکنم. انقدر میرم تو دل ترس هام، انقدر دلیل و مدرک براش میارم که ببینه اونجا خیلی بهتر از اینجاست.. اونجا هم ارامش خواهم داشت اما یه مقدار دیرتر، اما در عوض اونموقع خوشحال تر هم هستم. جیبمم پر پول تره. عزت نفسم هم بالاتره. خودباوریم هم بالاتره. شاد ترم و بیشتر از زندگیم رضایت دارم.. اینا همه رو بهش نشون میدم تا باورش بشه که اونجا بهتر از اینجاست..
ممنون ازتون برای این مقاله ی عالی و به امید موفقیت های بیشتر برای همه
درود نوشین عزیز
به نکات درست و زیبایی اشاره کردید.
چقدر خوب که این مقاله حس الهام بخش مسیرتان بوده…
از اینکه حس را همراهی می کنید خوشحالم 🙂
عالی👌🏼
همین حالا در حال رفتن دنبال یه هدف جدید هستم و با این که میدونم چقدر احتمال موفقیتم توش بالاست، ذهنم کماکان سعی میکنه با ایجاد ناامیدی های خیلی عمیق منو منصرف کنه. اصلا انگار ترس بدجور توی ناخوداگاه ما جا خوش کرده. همین طور که شما گفتید باید ترسید و ادامه داد. باید پر رو تر از ترس هامون باشم.
آفرین به شما آرمین عزیز بابت دیدگاه و نگرش زیبایتان.
سلام وقتتون بخیر
پست فوق العاده عالی بود
درست مشخص شده بود که من با پیج شما آشنا بشم و اینجا جواب برخی سوالاتمو بگیرم
برای شرایط فعلی خودم که قرار بود تا امشب تصمیم گیرنده باشم و ترس داشتم اما الان به آگاهی رسیدم
درود شقایق عزیز.
باعث افتخار است که حس توانسته است نقش کوچکی در مسیر زیبای زندگی تان داشته باشد.
به حس خوش آمدید 🙂
سلام
من بعنوان آدمی که داخل زندگیش شکست های زیادی خورده….با خوندن این مقاله نتیجه گیری کردم که ۵۰درصد شکست های من بعلت ترس از همین ناشناخته ها بوده🤦♀️
واقعا الان هم داخل موقعیتی هستم که از ناشناخته ها ترس دارم…مثل یه تلنگر بود برام😅مرسی از مقاله ی خوبتون🙏کم پیدا میشن آدمایی که راه و روش خوب زندگی کردن رو یادمون بدن🙂بابت وقتی که میزارین متشکرم💚
درود آسیه عزیز.
بسیار خوشحالم که این مقاله برایتان مفیده بوده است.
از مهرتان سپاسگزارم 🙂
سلام،واقعا به همچین مقاله ای نیاز داشتم 🥺 خیلی قشنگ بود خیلیییییی فوق العاده بود🥺😍ممنون🥺🌹
درود.
خواهش میکنم 🙂
فقط میتونم بگم من هر مقاله ای که ازتون میخونم یا هر متن و نوشته ای که توی کانال میذارید و با ذوووق میخونم چون میدونم که قراره چه تاثیری روی حالم بذاره بلافاصله بعدش به خودم قول میدم یه روز بهتون پیام بدم و بازتاب همه این حال خوبی رو که توی شرایط سخت بهمون میدید با خبر موفقیتم بهتون برگردونم مرسی از حضور ارزشمندتون… ❤🌹
درود بهنوش عزیز.
از اینکه با دیدگاه پُر مهرتان حس خوبی به من متنقل کردید از شما سپاسگزارم…
آرزوی بهترین اتفاق ها را در کمال سلامتی برایتان دارم و بی صبرانه منتظر خبر موفقیتتان میمانم…
بسیار مقاله مفید و ارزشمندی بود.
به نظر شما میتونیم بگیم وقتی ترس از ناشناخته داریم خودمون داریم این ترس رو به ناخودآگاهمون منتقل میکنیم و سبب عدم موفقیت میشیم؟
محبت دارید سعید عزیز.
بله کاملا با دیدگاه شما موافق هستم.
سلام آقای اکبری واقعا مقاله ای که گذاشتید عالی بود درست ذهن من بود سال پیش من توی ۲۸ آبان توی مدرسه فوتبال بازی میکردم بعد مصدوم شدم و پام رفت توی گچ بعدش مامانم گفت:که یک بار دیگه فوتبال بازی کنی پات رو باید عمل کنی بعد من تصمیم گرفتم که فوتبال بازی نکنم و یک جورایی ترسیدم و همون گزینه اولی که باعث میشه فکرم منفی بشه سراغ ام میاد میگم ولش کن و بی خیال ولی حالا با خواندن این مقاله تون میخوام از فردا دوباره شروع به تمرین کنم تا به اون چیزی که میخوام برسم یعنی فوتبالیست شدن خیلی ممنون بابت این مقاله آموزنده تون عالی بود لطفا مصالب انگیزشی بیشتر و جدیدتر هم از بازیکنان فوتبال بذارین من امروز برای اولین وارد سایت تون شدم و کیف کردم با کلیپ آنگیزشی زلاتان ابراهیموویچ که در آخرش نوشته بودید آدرس سایت تون رو پیدا کردم خیلی ممنون…با تشکر فراوان حسینی
درود حسین عزیز.
بسیار خوشحالم که با حس آشنا شده اید و از مهرتان سپاسگزارم.
حتما بررسی کنید خطری سلامتی تان را تهدید نکند و بعد اقدام کنید.
با آرزوی بهترینها برای شما حسین عزیز.
چشم
عاالیی👍🏻
سلام
من یه کنکوری هستم و برای تحقق آرزو هایم باید از کنکور شروع کنم و رتبه خیلی خوبی نیاز دارم تا در دانشگاه مورد نظرم قبول شوم… من تا به حال نمیدانستم از ناشناخته ها ترس دارم تا الان که کمو بیش فهمیدم!
من از اینکه تلاش کنم و شکست بخورم میترسم و به خودم میگم بهتره تلاش نکنی تا چیزی رو از دست ندی و بعدا نگی کاش تلاش نکرده بودم!
اما این حرف من به خودم تو لایه های زیادی پنهان شده به طوری که من متوجه نبودم همچین چیزی رو دارم به خودم میگم!
باید اعتراف کنم من میترسم اینترنتم رو خاموش کنم و به سمت درس برم و دوستانی رو از دست بدم که ممکنه حتی تو آینده ی من حضور نداشته باشن! (البته این مشکل رو کمو بیش حل کردم)
من درس هام رو دوست دارم!
موفقیت رو دوست دارم!
هدف دارم!
حتی مطالعه و درس خوندن رو هم خیلی دوست دارم!
و میدونم که وقتم بسیار محدوده و واقعا شانس دارم برای قبولی (البته درصورت تلاش)
راستی من از همه چیز تقریبا فاصله گرفتم تا بتونم درس بخونم…
اما بیشتر اوقات تو افکار امیدوارانه و ناامیدانم فرو میرم و وقتم رو تلف می کنم
ممنون برای این مقاله
فکر میکنم باید چند بار تو روزای متمادی بخونمش
کیمیای عزیز بهترین ها را برایتان آرزو میکنم… بدرخشید…
درود. میتونم به جرات بگم که بهترین مقاله ای بود که در این زمینه خوندم … بسیار شفاف و کافی !
خیلی اوقات آدم داخل یک چرخه منفی میفته که کلاً نا امید میشه، در حالی که ترس از یک چیزی باعث شده همواره یک نتیجه رو بگیره و ممکنه این قضیه بارها و بارها اتفاق بیفته و انسان ناخودآگاه این چرخه رو ادامه بده.
واقعاً پیش بینی کردن نتیجه بیهوده ایه. آدم باید دلش رو به دریا بزنه و بعد از هدف گذاری، فقط و فقط روی استراتژی و سیستمی که اون رو به هدفش تمرکز کنه و اصلاً به نتیجه فکر نکنه. و اون جاهایی که میترسه به خدا توکل کنه…
وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ./طلاق{۳}
هر کسی بر خدا توکل کند خداوند کفایتش می کند.
در آخر هم باید بگم که همواره در حرکت و پیشروی باشید . به این دلیل که، آبی که راکد باشه میگنده، در حالی که آب جاری شفاف هست.
با تشکر از مطلب فوق العاده الهام بخش تون . موفق و پیروز باشید 😊
مهران عزیز از لطفتان متشکرم.
مورد مهمی را در دیدگاهتان بیان کردید. کاش همگی بتوانیم لحظه اکنون را غنیمت شماریم و در حال زندگی کنیم…
ممنون اقای حس!
خیلی مفید بود.چقدر خوب میشه ک راجع ب ترس از قضاوت شدن هم مقاله ای منتشر کنید
باتشکر🌱
پیشنهاد خوبیست. در لیست مقالات آینده قرار می گیرد.
خیلی عالی بود
سلام
مطالبتون خیلی عالی هستن
ممنون 💐
درود Nikoo عزیز.
از لطفتان متشکرم. بدرخشید…
سلام مطالبتون فوق العادست دقیقاراهکارایی رومیگیدکه واقعاکمک کننده است🙏🙏🌹🌹
درود پری عزیز. متشکرم
سلام . این مطالب بسیار جذاب و عالی است . تشکر که با چنین مهارتی زیبا و ساده مطرح نمودید.
درود علی عزیز.
از لطفتان متشکرم و خوشحالم که مقالات حس الهام بخش تان بوده اند.
فوق العادست خیلی ممنونم🌹🙏
شما هم همینطور!
ممنون از پیشنهاد خوبتون با اینکه نوشتن همیشه خیلی ب من کمک کرده ولی این ب ذهنم نرسیده بود مرسی مطالبتون خیلی عالی هستن💚
با آرزوی بهترینها برای شما فائزه عزیز. بدرخشید…
سلام و درود خدمت شما استاد محترم آقای مهیار اکبری عزیز 😍
یک جهان ممنون بابت مقاله ائ خوب و مفید شما که واقعا به نکات ارزشمندی اشاره کرده اید.
درود. از لطفتان متشکرم Mosed عزیز.
سلام خسته نباشید مثل همیشه عالی بود 😍
راجب ترس از ناشناخته ها خیلی چیزا یاد گرفتم ممنون 🙏🙏
اما درمورد ترسهام باید بگم با جرات تو دلشون میرم حتی گاهی جونمم به خطر افتاده و واقعا نمیدونم این خصوصیتم خوبه یا بد ؟
آقای اکبری میشه بگید منظورتون از این جمله که میگید «غرق در الهام شوید» یعنی چی؟؟؟
شرمنده برام سواله 😊😊
درود رقیه عزیز.
این واقعا جای تبریک دارد که با ترس هایتان مواجه میشوید و بابت شجاعتتان شما را تحسین میکنم.
غرق در الهام شوید یعنی : سرشار از احساس امید ، توانستن و فوق العاده بودن شوید.
شما بسیار توانمندتر از آنی هستید که می اندیشید!پس لازم نیست نگران نباشید… این جمله فوق العادس واقعا عالیه. همیشه بما گفتن حتی یک ذره از انجام کاری نترسین و بعد انجامش بدین تا موفق بشین اما خود من با فکر کردن به اینکه چطور میشه از آینده نترسید تا موفق شد وجودم پر از اضطراب میشه. این قسمت از مقاله امشب معمای ذهن منو حل کرد… لازم نیست نگران نباشم فقط باید به تواناییم ایمان داشته باشم😃
بهناز عزیز بسیار خوشحالم که این مقاله توانسته است الهام بخش شما باشد و معمای ذهنتان را حل کند.
مثل همیشه فوق العاده بود. 😊
متشکرم… 🙂
خیلی جالب بود ممنون. جالبه ک من همین بعد از ظهر اینو تجربه کردم و کلا خیلی ترسو تجربه میکنم و حس میکنم دلیلش کمبود اعتماد ب نفسم باشه چون امروز اجرا داشتم و با اینکه داورا منو میشناختن و مطمئن بودن جز سه نفر اول میشم ترسیدمو ب بهونه کسالتی ک داشتم برگشتم خونه
همینطور است. می توان اعتماد به نفس را اینطور تعریف کرد : توان انجام یک اقدام مناسب و موثر در هر وضعیت ، بدون در نظر گرفتن اینکه آن اقدام تا چه حد می تواند برای شما و دیگران چالش بر انگیز به نظر برسد. ترس هایتان را روی کاغذ بنویسید و از خودتان سوال کنید آیا واقعا چنین ترسی منطقی است؟ تصور کنید اگر نمی ترسیدید نتیجه ای که می گرفتید چگونه بود؟